نويسندگان



آثار تاريخي يك عاشق



دوستان عاشق تنها



دوستان عاشق



وضعیت من در یاهو



آمار وب



طراح قالب:



موزیک و سایر امکانات





کوچیک اما بزرگ

اينقدرخودم وبراش کوچيک کردم که فکرنکنه ازش بزرگترم

 افسوس که منوبه خاطرکوچيکيم تنهاگذاشت


[+] نوشته شده توسط فاطمه.م در 1:11 | |







بخشش

به سلامتـــــي اونـــــی که
اگه صد دفعه هم ناراحتش کنــی
هر بار میگه این دفعه آخریــــــه که می بخشمت
ولي باز با اخـــم میــاد توی بغلت !!!


[+] نوشته شده توسط فاطمه.م در 13:14 | |







 

بی نگاهِ عشق مجنون نيز ليلايي نداشت
بي مقدس مريمي دنيا مسيحايي نداشت

بي تو اي شوق غزل‌آلوده‌يِ شبهاي من
لحظه‌اي حتي دلم با من هم‌آوايي نداشت

آنقدر خوبي كه در چشمان تو گم مي‌شوم
كاش چشمان تو هم اينقدر زيبايي نداشت!

اين منم پنهانترين افسانه‌يِ شبهاي تو
آنكه در مهتاب باران شوقِ پيدايي نداشت

در گريز از خلوت شبهايِ بي‌پايان خود
بي تو اما خوابِ چشمم هيچ لالايي نداشت

خواستم تا حرف خود را با غزل معنا كنم
زير بارانِ نگاهت شعر معنايي نداشت

پشت درياها اگر هم بود شهري هاله بود
قايقي مي‌ساختم آنجا كه دريايي نداشت

پشت پا مي‌زد ولي هرگز نپرسيدم چرا
در پس ناكاميم تقدير جاپايي نداشت

شعرهايم مي‌نوشتم دستهايم خسته بود
در شب باراني‌ات يك قطره خوانايي نداشت

ماه شب هم خويش مي‌آراست با تصويرِ ابر
صورت مهتابي‌ات هرگز خودآرايي نداشت

حرفهاي رفتنت اينقدر پنهاني نبود
يا اگر هم بود ، حرفي از نمي آيي نداشت

عشق اگر ديروز روز از روز‌گارم محو بود
در پسِ امروز‌ها ديروز، فردايي نداشت

بي تواما صورت اين عشق زيبايي نداشت
چشمهايت بس كه زيبا بود زيبايي نداشت



[+] نوشته شده توسط فاطمه.م در 19:2 | |







خب.شروع می کنیم.

1-باید بری تو یه سایت که لینکشو گذاشتم. کلیک کن

 

2-مشخصات خودتو خیلی راحت وارد کن.

 

3-حالا یه بازاریاب خوب میشی.

کد بنر ها رو بگیر و بذار تو وبت.

با هر یک کلیک 80 تومن میره تو حسابت!!!!!

 

من این کارو انجام دادم و درآمد خیلی خوبی دارم.

امیدوارم خوشت بیاد

 

 

 

کسانی که الآن عضو بشن 500 تومن جایزه ی عضویت میگیرن


[+] نوشته شده توسط فاطمه.م در 12:26 | |







 ای تکیه گاه و پناه

زیباترین لحظه های
پرعصمت و پر شکوه
تنهایی و خلوت من
ای شط شیرین پرشوکت من
ای با تو من گشته بسیار
درکوچه‎های بزرگ نجابت
در کوچه های فرو بسته استجابت
در کوچه‎های سرور و غم راستینی که‎مان بود
در کوچه باغ گل ساکت نازهایت
در کوچه باغ گل سرخ شرمم
در کوچه‎های نوازش
در کوچه‎های چه شبهای بسیار
تا ساحل سیمگون سحرگاه رفتن
در کوچه‎های مه آلود بس گفت و گو ها
بی هیچ از لذت خواب گفتن
در کوچه‎های نجیب غزلها که چشم تو می خواند
گهگاه اگر از سخن باز می‎ماند
افسون پاک منش پیش می‎راند
ای شط پر شوکت هر چه زیبایی پاک
ای شط زیبای پر شوکت من
ای رفته تا دوردستان
آنجا بگو تا کدامین ستاره است
روشن‎ترین همنشین شب غربت تو؟
ای همنشین قدیم شب غربت من
ای تکیه‎گاه و پناه
غمگین‎ترین لحظه‎های کنون بی‎نگاهت تهی مانده از نور
در کوچه‎باغ گل تیره و تلخ اندوه
در کوچه‎های چه شبها که اکنون همه کور
آنجا بگو تا کدامین ستاره است
که شب‎فروز تو خورشیدپاره است؟


[+] نوشته شده توسط فاطمه.م در 20:41 | |